طاقت فرسا آنچه تاب و توان را از دست می برد ادامه... آنچه تاب و توان را از دست می برد تصویر طاقت فرسا فرهنگ فارسی عمید
طاقت فرسا (سْ / سِ رَ) که تاب و توان از دست برد. طاقت زدا ادامه... که تاب و توان از دست برد. طاقت زدا لغت نامه دهخدا
طاقت فرسا کسی که تاب و توان از دست برد ادامه... کسی که تاب و توان از دست برد تصویر طاقت فرسا فرهنگ لغت هوشیار
طاقت فرسا ((~. فَ)) طاقت فرسا ین ده، آن که طاقت و شکیب ببرد، آن چه که تاب و توان بزداید ادامه... طاقت فرسا ین ده، آن که طاقت و شکیب ببرد، آن چه که تاب و توان بزداید تصویر طاقت فرسا فرهنگ فارسی معین
طاقت فرسا تحمل گداز، توان سوز، توان فرسا، شاق، صبرسوز، طاقت زدا، طاقت شکن، کمرشکن، غیر قابل تحمل، تحمل ناکردنی ادامه... تحمل گداز، توان سوز، توان فرسا، شاق، صبرسوز، طاقت زدا، طاقت شکن، کمرشکن، غیر قابل تحمل، تحمل ناکردنی فرهنگ واژه مترادف متضاد